ترانهترانه، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره

ترانه قشنگ زندگی ما

نقل مامان

1392/11/30 14:20
نویسنده : مامانی
733 بازدید
اشتراک گذاری

چند روزی ه که یاد گرفتی تعریف کنی. دستاتو به حالت دکلمه تکون میدی و یه صداهایی هم از خودت در میاری " آ آ آ، آ آ آ ..." . راه میری. سرت و به حالت سجده زمین میذاری. دستات و به هم می زنی. می زنی روی مبل.وسط ش هم چند تا کلمه رو که بلده میگه. مثل الله . خیلی با نمک و خوردنی میشی. انگار که کلی حرف رو دلت مونده-می گم کاش زودتر بتونی کامل حرف بزنی و هر چی تو دلت هست رو بگی. قول می دم با علاقه تا آخرش رو گوش کنم- ما هم با دقت گوش می کنیم حرفاتو طوری که انگار می فهمیم چی میگی. خیلی لحظات ناب و شیرینی ه خیلی. بقیه در ادامه مطلب...

 

هر وقت که یه کار خطرناک انجام می دادی و اتفاقی می افتاد، من می گفتم دیدی ترانه چی شد؟ دیدی؟ حالا چند وقتی ه که یاد گرفتی تا اتفاقی می افته سریع میگی دیدی؟ خیلی با نمک میگی. توی همین سفر اخیر مشهد. خیلی بدجور از روی مبل افتادی. با تاج سر زمین خوردی! اول با یه حالت معصومانه ای گفتی دیدی؟ بعد شروع کردی به گریه. خیلی دردت اومده بود انگار چون معمولا وقتی گریه می کنی که خیلی دردت اومده باشه ولی دیدی رو فراموش نکردی!

یه وقتایی وسط شوخی و خنده یهو موها مو میگیری و می کشی.یا چنگ می ندازی. فکر می کنی این هم ادامه شوخی ه و می خندی.وقتی می بینی من ناراحت شدم یا دردم گرفته عکس العملت خیلی جالب ه. لحنتیه دفعه عوض میشه. چشما تو جمع می کنه- به حالت خود لوس کنی- صدات و نازک می کنی بغلم می کنی و میگی: مامانی،مامانی،مامانی... اینقدر این کار و تکرار می کنی که مطمئن شی از دلم در اومده و می خندم. چه کله قندی توی دلم آب میشه این لحظات.

پسندها (1)

نظرات (0)