ترانهترانه، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

ترانه قشنگ زندگی ما

22 ماهگی شیرین

1393/1/20 12:16
نویسنده : مامانی
604 بازدید
اشتراک گذاری

22 ماهگی ت مبارکه عزیزم.

دیگه داری کم کم به 2 سال نزدیک میشی دخترکم. مثل برق و باد می گذره. اتفاق مهمی که توی 1 ماه گذشته افتاده این بوده که دیگه شیر مامان نمی خوری و توی تخت خودت می خوابی. گام های بزرگی در جهت استقلال. همچنان شیطونی و پرانرژی و عاشق "بالا بالا". جمله های 4 کلمه ای میگی . مثل " فاطمه بیا ، پیش ترانه" .توی عید با فاطمه مثل چسب دوقلو بودین و هرجا می رفتیم فاطمه هم توی ماشین ما بود، یه لحظه که از جلوی چشمت دور می شد این جمله رو می گفتی...

 

ادامه مطلب رو ببینید..

 

عید که عموها ، مامان جون و بابابزرگ و دایی هات  و بقیه فامیل و دیدی، فکر کنم دیگه همه رو خوب به خاطر سپردی. چون هر ازگاهی اسمشون رو میاری و یادشون می کنی و از صحبت تلفنی باهاشون لذت می بری. فاطمه رو که خیلی یاد می کنی و ما ترغیب می شیم ترتیبی اتخاذ کنیم که زودتر همدیگر و ببینین.

بعد از پروژه از شیر گرفتن، بغل مامان جایگزین شده.میگی :"لالا، بغل مامان" –با ترکیب بغل مامان-جیگر مامان هم با هم نثر موزون درست کردیم. یکی شو من میگم یکی شو تو.

چند روز پیش روی تخت دراز کشیده بودم و داشتم یه سری مطلب یادداشت می کردم، گوشی تلفن هم نزدیکم بود با مامانی صحبت کرده بودم. دیدم گوشی رو برداشتی و یه چیزایی داری میگی. بعد گوشی رو گذاشتی در گوش من-مثل وقتایی که من برای تو این کار رو می کنم-مرده بودم از خنده. گوشی رو دوباره خودت گرفتی میگی :"می خنده، نشسته". من بیشتر می خندیدم تو هم غش می کردی از خنده پشت تلفن. نباید می خوردمت آیا؟؟؟

دیدن فرآیند بزرگ شدنت واقعا لذت بخشه. به یاد روزهایی می افتم که دوست داشتم نوزاد بمونی و بزرگ نشی!!!

پسندها (2)

نظرات (0)