لغت نامه شیرین ترانه 3
بالاخره بعد از مدتی طولانی تونستم وبلاگ دخترم رو آپ کنم با یه لغت نامه جدید...
باب : باب اسفنجی، پاره
بَ ب ییییی : بربری( از بس که عاشق نون ه این بچه!)
داغ: داغ
اَت : اشک( یه شب که داشتم پیاز خرد می کردم و از چشمام حسابی اشک می اومد یاد گرفت)
آت : آش
تَخ: تخت
ا ن: قند "ا ن نه ( با حرکت دست به نشانه نه)" یعنی دلم قند یا آب نبات و اینا میخواد آدم دلش کباب میشه!
ا ن: اذان ( آخه خونه مون نزدیک مسجده و صدای اذان هر دفعه توجه شو خیلی جلب می کنه.)
ا ن: انار
نی نی : همون نی نی.
نونی: نون (عاشق نون ه این بچه، یعنی مثلش ندیدم اصلا)
بابا باگ: بابابزرگ
ایش: شیر ( این رو البته خیلی وقته که میگه نمی دونم چرا سری قبل ننوشته بودم.)
ایش بده بده:( با تشدید ب)یعنی شیر بده
لا لا: لا لا
لَ لَ : (کشدار و بلند) لک لک
جی، جی، جی: جیک جیک
دا: دایی
عم: عمو
مه: مهدی
حموم، سوختم،آش رو هم موردی گفته.ولی از اونجایی که خانوم خانوما تنبل تشریف دارن ترجیح میدن کار شونو با اِه اِه و اشاره و اینا راه بندازن. وقتی هم که منظورشو می فهمیم یه لبخند رضایت تحویل میده و به همین راحتی به خواسته ش می رسه. دیگه چه کاریه بخواد حرف بزنه!!!! ولی همه حرفای ما رو می فهمه . حتی آنچه که خارج از تصور ماست می بینیم که متوجه میشه. با ماشین که از درخونه بابابزرگ رد میشه میگه بابابگ.
دفتر نقاشی شو که دستش می گیره خودمون می دونیم چی باید براش بکشیم: بابا. داغون شدیم اینقدر که در کشیدن فرمت های مختلف بابا خلاقیت به خرج دادیم. تازگی ها گاهی ماما هم میخواد ولی عجیب با نقاشی بابا ارتباط برقرار کرده. پریشب دیدم کلی روی دیوار هنرنمایی کرده بود با مدادهاش...