ادامه خرید سیسمونی
سلام به دختر قشنگم. خوبی عزیز دلم؟ دوباره اون نگرانی های بیخود مادرانه اومده سراغم و چند روزه که بیخودی همش نگران دختر گلم هستم ولی بابایی همش دعوام می کنه که چرا اینقر بیخودی نگرانی؟ منم میگم مادر ه و هزار تا استرس. ولی امروز ایشالا دارم میرم دکتر که صدای قلب نازنینت رو دوباره بشنوم و خیالم راحت شه. نازنازی من دیروز با بابایی رفته بودیم برای ادامه خرید سیسمونی. میخواستیم به مادر جون هم بگیم باهامون بیاد گفتم شاید مجبور باشیم زیاد راه بریم و پا دردش شروع شه.خلاصه سه تایی اول رفتیم ساختمون تیراژه... یک کم طول کشید که مغازه ها باز شن. چند تا اسباب بازی فروشی خیلی خوب داشت که کلی لذت بردیم.البته از اونجایی که خیلی بی تجربه ایم فقط نگاه ...