پیشچه و پرهام
سلااااااااام به عزیز دلم...
جون دلم برات بگه که: من و شما و بابایی روز 4شنبه هفته پیش سه تایی راه افتادیم رفتیم کرمانشاه دیدن پسر دایی نازت پرهام که تازه 5/1 ماهشه و تا الان ندیده بودیمش...
خییییلی سفر خوبی بود.پرهام هم خیلی پسر خوب و ناز و آرومی بود.از بس که ذوق کرده بود که دورش شلوغ شده و باهاش بازی میکردیم نمیخوابید اصلا.بالاخره ما هم بهش ترفند زدیم و 5شنبه بردیمش حموم.طفلکی بعد از حموم بیهوش شد و 4 ساعت خوابید.مامان مهوش می گفت خوب نگاهش کنین که نی نی شما هم آروم بشه. گفتم پیشچه ما خیلی گل و آرومه عزیییییییزماصلا مامانی رو اذیت نکرده تا حالا قربونش برم
کی بشه بیای بغلم عزیزم.اونجا دل من و بابایی بیشتر هواتو کرده بود و میخواستیم زودتر تیر بیاد و بیای و با نگاه ها و کارای قشنگت رنگ زندگی مونو عوض کنی و شادی هامونو چند برابر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی