دومین قرار ملاقات

سلام سلام صد تا سلام به دختر گلم...

از یک روز فوق العاده برفی و قشنگ ... امروز با نیم ساعت تاخیر به سر کارم رسیدم و الان داشتم آرزو می

کردم که ای کاش نیومده بودم امروز چون بارش برف همچنان ادامه داره و گاز هم ظاهرن قعطه و میترسم که

سرما بخوریم....بگذریم..

روز دوشنبه قبل من مرخصی گرفتم و با بابایی رفتیم سونوگرافی دکتر اکرمی که میگفتن خیلی بداخلاقه ولی کارش عالیه وقت گرفتیم و حدود 2 ساعت هم معطل شدیم آخرش منشی دکتر گفت ما اینجا فقط سونوی سه بعدی و چهار بعدی داریم و از اونجایی که من نمیخواستم کوشولوم در معرض امواج زیاد قرار بگیره ترجیح دادم سونوگرافی رو اونجا انجام ندم

خلاصه زنگ زدم از سونوگرافی قصر که تعریف اون رو هم شنیده بودم برای 4 شنبه 28 دی وقت گرفتم نکته مثبت اونجا این بودش که بابایی هم می تونست بیاد توی اتاق سونوگرافی و دوتایی خیلی خوشحال بودیم.بعد از یک ساعت معطلی نوبت ماشد و با کلی هیجان رفتیم توی اتاق...دکتر دریارام یک دکتر فوق العاده مهربون و پرسنل مهربون اونجا شاید 10 بار بیشتر بهمون بابت وجود تو دکتر نازم بهم تبریک گفتن ما هم با رفتاری که قبلا از دکتر دربندی دیده بودیم حسابی علامت تعجب شده بودیم و در عین حال خوشحال بودیم.دکتر مهربون و دقیق شروع کرد به بررسی و به ترتیب تمام اعضای بدن کوشولوتو بهمون نشون داد ...

از استخوان رونت گرفته قربونش برم تا ستون فقرات و دنده ها تو که من می دیدم و به بابایی می گفتم چرا اینقدر بچم لاغره و بعدش شکمت که حسابی قلمبه بود بابایی می گفت شکم قلمبه به خودت رفتهاز شکم قلمبه خودش خبر نداره باباییقلب نازت هم بهمون نشون داد و خون توی قلب تو و مغز گردویی ت هم دیدیم حتی.خیلی شیرین و قشنگ بود و بهتر از همه اینکه دکتر گفت من هیچ مشکلی نمی بینم در رابطه با دختر شما و ما هم خدا رو خیلی شکر کردیم... دستات و یادم رفت بگم که دو تاشو کنر هم روی سینت گذاشته بودی با اون انگشت های فسقلی ت گلم...فقط دکتر به من گفت دخترت یه شکایت داره از شما که روزی 8 لیوان آب رو نمیخوری و منم قول دادم که از این به بعد بیشتر آب بخورم که شما راحت تر باشی گلم...آخرش هم سی دی سونوگرافی رو بهمون داد که هر وقت دلمون تنگ شد دوباره ببینیمت عزیزکم. هزار تا بوس خیلی گندهزود زود بزرگ شو که بی صبرانه منتظر روز در آغوش کشیدنت هستیم...