ترانهترانه، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره

ترانه قشنگ زندگی ما

نوروز 1391 مبارک!(بخش اول)

1391/1/14 11:47
نویسنده : مامانی
447 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به عزیز دلم. خوشگل خودم.جیگر مامان. مثلا عید بود و ماتعطیل بودیم و قرار بود بیشتر استراحت کنیم ... ولی از بس همه چی شلوغ پلوغ بود و برنامه ها فشرده! که حتی وقت نکردم یه سر به وبلاگ دختر گلم بزنم و چند خط براش بنویسم.ناراحت

جونم واست بگه که عید 91 هم به سرعت برق و باد رسید و یک سال دیگه به عمر مامانی و بابایی ت اضافه شد و بالاخره رسیدیم به سال تولد شما که حتما قشنگ ترین سال زندگی مون خواهد بود.حتی تصورش هم شیرین و لذت بخشه! راستی امسال سال نهنگه و به تقویم چینی سال اژدها.باید برم و خصوصیات متولدین این سال رو بخونم!چشمک

ما برای یکشنبه 28 اسفند ساعت 30/10 شب به مقصد مشهد بلیط داشتیم. قبلش برای خدا حافظی رفته بودیم پیش مامان بابای مامانی که شام هم اونجا بودیمو تند تند و باعجله رفتیم خونه که وسایلمون و برداریم و بریم فرودگاه.البته اون شب از مشهد خبر داشتیم که هوا فوق العاده برفی و سرد و بده و من به دلم افتاده بود که پرواز کنسل میشه ولی اطلاعات پرواز گفت هنوز کنسل نشده و مجبور شدیم بریم فرودگاه که به محض ورود ما داشتن اعلام میکردن که پرواز کنسل شده!خلاصه به ما گفتن فردا ساعت 20/6 صبح اینجا باشین تا ببینیم چه کار میشه کرد.ازساعت 2 هم همه پروازای مشهد کنسل شده بود.بلبشویی بود خلاصه!منم که داشتم از خستگی و خواب می مردم و همش نگران شما بودم که خستگی من اذیتت نکنه.با یه من عسل هم نمی شد منو خورد هههههه!عصبانیخلاصه روز 29 از ساعت 20/6 دوباره فرودگاه بودیم. من و شما یه جا نشستیم و با نی نی  های دیگه ارتباط برقرار کردیم و دوست شدیم.بابایی هم دنبال بلیط بود طفلکی!خدا خیلی بهمون کمک کرد و دوستمون داشت که تونستیم دو تابلیط از هواپیمایی تابان گیر بیاریم واسه ساعت9 صبح.فکر کنم نتیجه دعای شما بود مامانی.آخه قرار بود که واسمون دعا کنی! خلاصه لحظه تحویل سال رو امسال پیش مامان بابای بابایی بودیم و اولین عید سه نفرمونو اونجا برگزار کردیم....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)