ترانهترانه، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره

ترانه قشنگ زندگی ما

ترانه خانوم و یوگا!یا خانوم دکتر ترانه!

1391/1/26 8:49
نویسنده : مامانی
442 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به عزیز دل مامانقلب

خوبی خوشگلم.چه خبر از اون تو؟ راحتی؟ اذیت نمی شی؟ آذوقه هات به راهه؟ تکونات که خدا رو شکر این روزا خوبن  و همش باعث شادی و شعف مامان میشن. از طرفی مامانی خیلی سعی می کنه که راحت باشی و بهت سخت نگذره خدایی نکرده٬ ولی اگه یه وقت ناخواسته اذیت شدی ببخش مامانی رونازنازی من.

 

از 5 شنبه و جمعه واست بگم که کلی کار با هم انجام دادیم و جاهای جدید رفتیم.هورا 5شنبه بعد از ظهر روز اول کلاس 4 جلسه ای نیروی حال (یوگا) بود که من چند وقت بود منتظر برگزاری ش بودم و بالاخره این دوره تونستیم با هم دیگه توی کلاس شرکت کنیم. این کلاس تمرین زندگی در لحظه اکنون ه و فکر می کنم خیلی بتونه به بهبود کیفیت زندگی مون کمک کنه.کلاس دو ساعت ونیم طول کشید و مامانی یه کم اذیت شد ولی شما حسابی سرکلاس شیطونی کردی و بازی کردی طوری که تکونات از روی لباسم هم کاملا مشخص بود قربونت برم.ماچ

واما روز جمعه. دی ماه من توی آزمون وروردی دوره دکتری ثبت نام کرده بودم به امید اینکه بتونم یه کم دروس دوره های قبل و مطالعه کنم و آماده بشم برای آزمون ولی دریغ از یه ساعت حتی یه ساعت که بتونم درس بخونم.( اینا رو نشنیده بگیری ها مامانی قبلا درساشو خونده!)چشمک با این وجود گفتم برم شرکت کنم حداقل مدل سئوالارو ببینم وآشنا بشم. در نتیجه کله صبح با هم دیگه به اتفاق بابابزرگ راه افتادیم به سمت محل حوزه امتحانی که دانشگاه تربیت معلم کرج بود. صبح امتحان دروس تخصصی بود. ظهر رفتیم خونه استراحت کردیم ونهار خوردیم و بعد از ظهر سئوالای زبان و استعداد تحصیلی بود که 4 ساعت طول کشید.اصلا فکر نمی کردم بتونم این همه مدت روی صندلی بشینم ولی شما خیلی دخمل خوبی بودی و اصلا اذیت نکردی فقط بعضی وقتا بازی می کردی یه کم و این باعث شد که بتونیم تا آخرای جلسه بشینیم. تجربه جالبی بود ولی اصلا به نتیجه امیدوار نیستم.خیال باطل

امیدوارم روزایی رو ببینم که دختر گلم توی هر زمینه ای که خودش دوست داره پیشرفت کنه  و به مدارج بالا برسه و ما هم بهش افتخار کنیم. به امید اون روزا!مژه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)